داستانک

وبلاگ گروهی داستانک‌نویس‌های ایرانی

داستانک

وبلاگ گروهی داستانک‌نویس‌های ایرانی

کلیه

دکتر به زن گفت : شما به کلیه نیاز دارید و در حال حاضر تنها گروه خونی موافق، گروه خونی همسرتان است.

مرد بعد از این که شنید گفت : من این کار را انجام نمی دهم.

-  اما بابا ما پولی برای خریدن کلیه نداریم. یعنی نمی خوای یکی از کلیه هاتو به مامان بدی؟

مرد چطور می توانست بگوید که یکی از کلیه هایش را چند سال پیش فروخته است ...

نظرات 4 + ارسال نظر
ابتهاج چهارشنبه 28 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 10:17 http://daneshnamah.com

زیبا گفتید!

زیبایی از نگاه خودتونه!
موفق باشید

لی جمعه 30 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 23:42 http://www.leee.blogsky.com/

این هم داستان خوب و تاثیر گذاری بود . این طرح هنوز جا برای گسترش دادن دارد... ظرفیت بالائی دارد طرح و سوژه...

این داستانک روزی نوشته شد که ۲۸ داستانک نوشته بودم.
البته نمی شه همه ش رو داستانک نامید.
بعضی وقتها سوژه ها رو می نویسم تا از دستم در نرند.
موفق باشید و خوش

زهرا احمدنژاد چهارشنبه 5 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 14:13

سلام
به نظرم این طرح یک داستان کوتاه زیناست.
پیشنهاد میکنم انرا گسترش دهید.

خودم هم همین نظر رو دارم.
اما در گسترش داستان ضعیفم.

مهدی جمعه 11 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 18:10

لذت بردم...داستانکهاتونو دوست دارم........آیا داستان هم دارید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد