دوست نویسنده و عزیز خودم سایتت جالب بود خیلی حال کردم منم گه گاهی قلم در دست می گیرم و داستانکی می نویسم منو اد کن تا کمی با هم صحبت کنیم در صددم به کمک امثال تو و خودم یه مجموعه قوی داستانکی درست کنم به کمکت احتیاج دارم
ممنون دوست عزیز. این وبلاگ یک وبلاگ گروهی است. اگر درخواستی دارید با مدیر وبلاگ درمیان بگذارید.
خیلی لطی ف و کوتاه ولی اسم داستانتو دوست ندارم اخه چرا براتون انقد بی اهمیته این قضیه تو همه ی بچه های این وبلاگ اپیدمی شده بابا گاهی میشه داستانکی نوشت که اسمش از متنش طولانی تره چرا از اسم استفاده نمیکنین؟ تو همین داستان میتونستی جمله ی اولو تو اسم استفاده کنی جمله دومو تو متن وبه خودت ببالی که داستانک یه جمله ای نوشتم نرگس عزیزامیدوارم رگ گویی و جسارتمو ببخشی ممنون میشم شمام در مورد داستانک هام نظر بزاری
سلام دوست عزیزم خوشحالم که جمعی از نویسنده ها رو پیدا کردم منم 8 ساله که می نویسم داستان کوتاه کوتاه یا مینیمال مثل چیزی که شما نوشتید زیاد خوندم ولی خب یا من معنی داستانتون رو نفهمیدم و یا اصلا داستان نبود و فقط یه جمله بود. به نظرم داستان تولد با معنی تر بود. یا مینیمال دوستتون به نام تنهایی با این که کوتاه هستند ولی موضوع دارند. سرانجام دارن و حرف خودشون رو میزنن ممنون میشم اگه مفهومتون از این داستان رو برام بگید. لطفا تو وبلاگم برام پیام بذارید شاید این فراموش کردم دوباره سر بزنم پایدار و پیروز باشین
هم چاه سر راه تو باید بکنیم/هم اینکه از انتظار تو دم بزنیم/این نامه چندم است که می خوانی/داریم رکورد کوفه را می شکنیم
وبلاگ من:
مقصر
اشک می ریخت و با هق هق می پرسید: «عمه جون! ... تقصیر ما بود؟
حتما ادمه اش رو بخونین
دوست نویسنده و عزیز خودم سایتت جالب بود خیلی حال کردم
منم گه گاهی قلم در دست می گیرم و داستانکی می نویسم
منو اد کن تا کمی با هم صحبت کنیم در صددم به کمک امثال تو و خودم یه مجموعه قوی داستانکی درست کنم
به کمکت احتیاج دارم
ممنون دوست عزیز. این وبلاگ یک وبلاگ گروهی است. اگر درخواستی دارید با مدیر وبلاگ درمیان بگذارید.
سلام دوستان نویسنده
در فضای مجازی یک مسابقه داستانک نویسی(داستان کوتاه) راه افتاده.
خوشحال میشیم اگه به وبلاگ ما سربزنید و در مسابقه ما شرکت کنید.
جایزه های ویژه و نفیس داریم.
آدرس وبلاگ:www.jamedadi-mehr.blogfa.com
تاثیر گذار بود.
آفرین
آفرین
آفرین...
تنها کلمه ای که می تونم بگم...
خیلی لطی ف و کوتاه
ولی
اسم داستانتو دوست ندارم
اخه چرا براتون انقد بی اهمیته
این قضیه تو همه ی بچه های این وبلاگ اپیدمی شده
بابا گاهی میشه داستانکی نوشت که اسمش از متنش طولانی تره
چرا از اسم استفاده نمیکنین؟
تو همین داستان میتونستی جمله ی اولو تو اسم استفاده کنی
جمله دومو تو متن
وبه خودت ببالی که داستانک یه جمله ای نوشتم
نرگس عزیزامیدوارم رگ گویی و جسارتمو ببخشی ممنون میشم شمام در مورد داستانک هام نظر بزاری
سکوت...
بی نظیر...
سلام دوست عزیزم
خوشحالم که جمعی از نویسنده ها رو پیدا کردم
منم 8 ساله که می نویسم
داستان کوتاه کوتاه یا مینیمال مثل چیزی که شما نوشتید زیاد خوندم
ولی خب یا من معنی داستانتون رو نفهمیدم و یا اصلا داستان نبود و فقط یه جمله بود.
به نظرم داستان تولد با معنی تر بود.
یا مینیمال دوستتون به نام تنهایی
با این که کوتاه هستند ولی موضوع دارند. سرانجام دارن و حرف خودشون رو میزنن
ممنون میشم اگه مفهومتون از این داستان رو برام بگید.
لطفا تو وبلاگم برام پیام بذارید شاید این فراموش کردم دوباره سر بزنم
پایدار و پیروز باشین
یعنی چی
سلام
خیلی جالب بود
بدون عبارتی اضافه
گره گشایی داستان خیلی خوب صورت گرفته بود
سپاس