بچه ها آدم برفی را ساختند و به خانه رفتند.خیابان ماند و آدمک و پسر خانه به دوش.
به آدم برفی نزدیک شد .
- چرا اینجایی؟
- تو هم خونه نداری؟
چرا حرف نمی زنی؟
سردته؟
بیا ؛ این کلاه مال تو ، من عادت دارم...