پوستش کلفت بود.اما آن شب واقعا سرد بود.
هرکاری کرد گرمش نشد.دوید.
اما گرسنه بود و گلویش می سوخت.
گربه ها زیر ماشین ها رفتند.پسرک هم رفت.
آنجا گرمتر بود .خوابید.
صبح ماشین روشن شد و رفت.
پسرک خوابیده بود...