داستانک

وبلاگ گروهی داستانک‌نویس‌های ایرانی

داستانک

وبلاگ گروهی داستانک‌نویس‌های ایرانی

یک و نوزده می شود بیست!

برداشت اول) کتاب می خواندم که آمد و شروع کرد به قدم زدن در اتاق. انگار که تمرین رژه می کرد. تا اینکه بالأخره رضایت داد وسط اتاق بایستد. نگاهی به ساعتش انداخت و با خودش گفت: یک و نوزده (۱:۱۹). سراز کتاب برداشتم و به او گفتم: بیست! پرسید: یک و بیسته؟ (۱:۲۰) گفتم: نه! یک و نوزده می شه بیست! متوجه نشدم خندید یا سر تکان داد چون حواسم رفت به قلم و کاغذی که برداشتم و نوشتم: کتاب می خواندم که آمد...

Image and video hosting by TinyPic 

برداشت دوم را در وبلاگ طلوع چشمان تو بخوانید

نظرات 1 + ارسال نظر
علیرضا پنج‌شنبه 8 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 17:33 http://www.hafti-hafti.blogsky.com

همین دو نفرید ؟

کجا؟ تو اتاق؟ خوب راستش را بخواهید اتاق های خوابگاه دانشجویی ما سه کمده است و چهار نفر را در خودش جا می دهد!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد