داستانک

وبلاگ گروهی داستانک‌نویس‌های ایرانی

داستانک

وبلاگ گروهی داستانک‌نویس‌های ایرانی

دعا

 

 

تا حالا شده وقتی از تاکسی پیاده می شی راننده بقیه پولتو اسکناس پاره بده؟ یا مثلا کرایه زیاد بگیره؟ میدونم. شده. حتما خیلی ام سوختی. اما مطمئنم نشده که بگی الهی تصادف کنی یا مثلا ضربه مغزی بشی بعدم طرف یهو جلو چشمات بیفته و الکی بمیره.

دیروز عصر یه راننده زیاد ازم پول گرفت. خیلی حرصم گرفت تو دلم گفتم: ایشالا دو قدم جلوتر تصادف کنی. بعد ایستادم به تماشا. تاکسی ده، بیست، پنجاه قدم وتا جایی که می دیدمش رفت وهیچیش نشد. وقتی رسیدم خونه فکر کردم خوبه خدا زیادم ما رو تحویل نمی گیره. تصور کن همه دعا های احمقانه این روزامون مستجاب می شد. 

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
هپلی چهارشنبه 19 دی‌ماه سال 1386 ساعت 16:54 http://happali.blogsky.com

اینم حرفیه !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد