داستانک

وبلاگ گروهی داستانک‌نویس‌های ایرانی

داستانک

وبلاگ گروهی داستانک‌نویس‌های ایرانی

بهشت زیر پای ماست


زن: از بچه‌دار شدنمون خیلی خوشحالم به خصوص که دیگه بهشت زیر پای ماست.

مرد: بهشت زیر پای مادران است عزیزم. زیر پای تو.

زن: روزی که سیب خوردم گفتی که با تو هستم و با من به زمین آمدی. باز هم با من باش. بهشت زیر پای ماست.

نظرات 5 + ارسال نظر
علی اشرفی دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 23:43

اول: مثل اینکه مدتی پیش درباره‌ی فونت یکسان برای یادداشت‌ها بین نویسندگان این وبلاگ صحبت بوده و نتیجه‌اش را هم نمی‌دانم. به هر حال ظاهرا بهتر است از همین تاهوما استفاده کنیم.

دوم: روایت سیب خوردن را مسیحیان و یهودیان گردن حوا می‌اندازند. مسلمانان به نقل از قرآن تقصیر را گردن هردو می‌اندازند. ولی به نظر من حوا آدم را تحریک کرده که سیب را بخورد. امروزه هم همینطور است. مگه نه؟

سوم: متوجه استدلال مرد نشدم. بنابراین احتمالا پیام داستان را نگرفته‌ام.

التماس دعا.

نرگس سه‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:23 http://golaab.blogsky.com

سلام
خیلی خوشحالم که وبلاگ داستانک اینقدر فعال شده. راستش وقتی دیدم تو این زمان کم اینقدر داستانک نوشته شده تقریبا شوکه شدم.
در مورد داستانکت، در جواب علی، فکر کنم بدونم منظورت چیه.
منظور اینه که چون تو هبوطش شریک بودیم پس تو عروجش هم شریکیم.
من این جوری برداشت کردم. شاید تو منظور دیگه ای داشتی.
موفق باشی.

مرتضی توکلی پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 22:24

درباره این داستانک:
راستش داستانک اولت(بهانه جویی سابق- توبه‌پذیر) انتظارات رو ازت خیلی بالا برده. (حداقل انتظار من‌رو). اینه که کارت سخت‌تر از قبل شده. باید راجع به داستانک‌هات مفصل صحبت کنیم.

نظرت راجع به اسم «بازگشت» چیه این اسم را به جای توبه‌پذیر می‌پسندی؟

مرتضی توکلی سه‌شنبه 27 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 16:09

زدی وسط هدف. بازگشت عالیه!

یادم باشه یه دلستر برات بخرم.

[ بدون نام ] سه‌شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 13:56 http://dey.

منم میخوام !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد