چهاردهمین سالگرد عروسی وقتی از سر کار برگشت که همهی گلفروشیها تعطیل شده بود.
با خودش فکر کرد از گلهای باغچه حیاط یه دستهگل رز درست کنه که همه گلهاش یکرنگ باشه.
خودش رزهای بنفش رو دوست داشت و همسرش رزهای صورتی.
با خودش فکر کرد که چهاردهتا رز صورتی بچینه.
وقتی به خانه رسید دید یه نفر همهی گلهای بنفش باغچه رو چیده.
ای رمانتیک!
راستش من تا حالا رز بنفش ندیدم. البته این نقد نیست. فقط جهت اطلاع پرسیدم که رز بنفش هم هست؟
رو جمله اول یه کمی کار کن. در واقع رو عبارت اول. مثلا بگو «اون روز چهاردهمین سالگرد ازدواجشون بود. وقتی از سر کار بر میگشت همه گل ...»
ولی موضوع تکراریه.
۱. والله بنده از یک خانمی (که اتفاقا همسرم هم بود) سوال کردم فرمودند رز بنفش هم داریم.
در ضمن هرچی فکر کردم دیدم قرمز که خیلی معمولیه. زرد هم که نشان تنفره. آبی هم که عمرا نداریم و . . . .
۲. جملهی اصلاحی شما را میپسندم.
از باریکبینی شما خرسندم.
۳. اصولن رمانتیکها معمولا تکراریاند!
من، کم آوردم.
خیلی رمانتیک بود. ولی فکر کنم بهتر بود صبح، قبل از این که سر کار بره، دسته گل رو به گل فروشی، سفارش می داد. خانوما این رو ترجیح می دن ؛)
خسته نباشین.
البته هدف نظر دادن دربارهی خود داستانک میباشد و نه «رفتار اون آقاهه!»
اما حالا که بحث رو شروع کردید، یادآور میشوم که مرد بیچاره صبح با هزار جور استرس از منزل خارج میشود و گلفروشی هم صبح به اون زودی باز نیست و تازه اگر هم گل را سفارش بدهد چه زمانی برود تحویل بگیرد.
اگر هم بدهد کس دیگری (مثلا پیک موتوری) گل را ببرد در خانه تحویل همسرش بدهد که باز هم . . .
اصلن ولش کنیم. به نظر من گل خریدن، بیضررترین روش پول دور ریختن است! مخصوصا وقتی باغچه گل دارد.
التماس دعا !
کسی که بعد از ۱۴ سال هنوز سالگرد ازدواج یادشه، خودش یه دسته گله!
آرزوتون بود یا خواسته تون !؟