داستانک

وبلاگ گروهی داستانک‌نویس‌های ایرانی

داستانک

وبلاگ گروهی داستانک‌نویس‌های ایرانی

دلقک

یه تو سری دیگه ......

 

(صدای خنده تماشاچی ها)

 

چندتا معلق تو هوا و یه زمین خوردن حسابی !!

 

(و باز هم صدای خنده بلند تماشاچی ها)

 

کسی صدای  آخ گفتن دلقک رو زیر اون ماسک مسخره نمی شنید .

 

مردم از ته دل می خندیدند

 

دلقک از ته دل اشک می ریخت .

-----------------------------------------------

http://happali.blogsky.com

 

نظرات 5 + ارسال نظر
علی اشرفی شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 23:05


به نظرم بهتر بود هم‌دردی با دلقک بیچاره اینقدر سطحی نباشه، یعنی ما با دلقک فقط به‌خاطر توسری خوردن هم‌دردی نمی‌کنیم، بلکه به‌خاطر اینکه بعد از این نمایش خنده‌دار باید برود بالاسر مادر علیلش یا بچه‌ی بیمارش یا . . . اینطوری لایه‌دار تر بود.

آقا من این سبک شما را که جملات داستان را به حالت مصدری نوشته‌اید خیلی دوست دارم. ضرب‌آهنگ سریعی به داستان می‌ده و عین اجرای زنده می‌مونه.

یه نکته دیکر هم هست که البته به‌عنوان ایراد مطرح نمی‌کنم: پایان این داستان هم مثل داستان (دفترچه خاطرات) یا (قلک بچگی) خیلی سوزناک است. البته تا جایی که حافظه‌ام یاری می‌کند داستانک‌ها معمولا مضمون‌ها و پایان‌های تلخی دارند (اگر پایانشان بامزه باشد که می‌شوند جک!).


هپلی عجول!
هپلی هواس پرت!
هپلی بی‌سوات!

اشکــــــــــــــــــــــــــــ می‌ریخت.

دفترچه خاطراته مضمون عاطفی داشت

ولی قلک که دیگه طنز بود دیگه

ببین ٬ مادر علیل یا بچه بیمار رو ممکنه همه داشته باشن ! حتی همون تماشاچی ها

ولی کسی که بخاطر پول در آوردن ( نه خندوندن ) حاضره خودشو به این ور و اون ور بزنه موضوع داستان هست

چون خندوندن ۱۰۰۰ تا راه داره ولی این شخص فقط خودشو به در و دیوار میزنه ! حاضره تو سری بخوره

درضمن ٬ داستانک لزوما نباید تلخ باشه ! من بلد نیستم طنز بنویسم

اشکان نیری شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 23:30

خیلی تکراریه. درضمن خیلی خام و پرداخت نشده ست. خیلی کلی و عامه توصیفاتش. جون دار نیست. خاص نیست. یعنی تصویرسازی نمی کنه بلکه فقط میگه. انگار فقط یه ایده ست که هنوز خوب برای نوشتن جا نیفتاده. توضیحات توی پرانتز اشکال داره. این متن نمایشنامه یا فیلمنامه نیست که شما فقط به فعلی یا صفتی اشاره کنید و بقیه اش را بسپارید به کارگردان.
مفهوم داستان خیلی تکراریه. چیز جدیدی نداره. این مفهوم کهنه با فرم جدیدی هم گفته نشده.

مرتضی توکلی یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 00:31

نوشته شما شبیه نمایشنامه شده. شاید بخاطر نوع توصیفتان از فضای داستان و اتفاقاتی که می‌افتند.

اشکان نیری یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 09:59

درضمن فکر می کنم (اشک) درست باشد نه (اشگ).

اشکان نیری یکشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 10:07

و در ضمن تر(!) "زیر" با "زیره" تفاوت دارد. کسره را به هیچ وجه نباید به صورت های غیرملفوظ گذاشت. قبلا هم گفته بودم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد