داستانک

وبلاگ گروهی داستانک‌نویس‌های ایرانی

داستانک

وبلاگ گروهی داستانک‌نویس‌های ایرانی

قربان

 

 

دیشب اینقدر منو روی سنگ سائید که الان تیزه تیزم

 ولی چرا اینکارو با من کرد ؟

منو پیچید لای یه پارچه و نفهمیدم کجا داریم میریم ! فقط صدای راز و نیاز با خداش میومد

بعد از چند دقیقه سکوت با سرعت منو از لای پارچه در آورد و گذاشت زیر گلوی پسرش و کشید

ولی ...

حتی دستاش هم نمیلرزید

دوباره کشید

ولی ...

 

-----------------------------------------------------------------------------

http://happali.blogsky.com

نظرات 5 + ارسال نظر
مرتضی توکلی سه‌شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 11:15 http://dastanak.blogsky.com

نوح رو ول کردید یه بار هم به حضرت ابراهیم گیر دادید!

گیره دیگه

کاریش نمیشه کرد

علی اشرفی پنج‌شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 09:58


آفرین.
به این می‌گویند یک بازگشت مقتدرانه و باشکوه برای هپلی، به عرصه‌ی داستانک‌نویسی!

ضمنن، یک نکته ویرایشی.
بعد از ولی . . . فقط ۳ تا نقطه باید بگذاری. چون سه نقطه جرء علائم نگارشی است. گاهی مردم می‌گویند «چند تا نقطه» که غلط است. البته بین سه تا نقطه اگر اسپیس بگذاری بهتر است:
ولی . . .
ولی ...


راستی یادداشت هفته پیش من را به آدرس:

http://dokkan.blogsky.com/1387/04/25/post-4/

بخوان. حال کن.

التماس دعا.

نازلی دوشنبه 7 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 18:05 http://darentezarmojeze.blogsky.com/

چقدر تلخ بود.

سهیل میرزایی سه‌شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 14:53 http://soheilmirzaee.blogfa.com

سلام
خیلی دلم می خواست عضو بودم تا داستانک های منم مورد تقد دوستان قرار بگیره.
به سلیقه ی خودتون هر داستانکی رو که خوب دیدید برای نقد بذارید.
با تشکر

سلام دوست عزیز

مسلما کامنت شما رو مدیر این وبلاگ میبینه و برای شما دعوت نامه می فرسته تا شما هم به جمع ما بپیوندی

سپیده سه‌شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 15:24 http:// sepideh-ahmadi.blogsky.com/

الان هزارمین باره که میام ..
چرا داستانک جدید نمیزارید ؟؟؟؟؟!!!


:(

فکر ما هم باشید دیگه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد