داستانک

وبلاگ گروهی داستانک‌نویس‌های ایرانی

داستانک

وبلاگ گروهی داستانک‌نویس‌های ایرانی

کام

او را در دستانم فشردم. یاد آن غروب لعنتی افتادم. اولین باری که او را دیده بودم خیلی راحت توانسته بودم او را بدست آورم. بغض و کینه ی آن روز مرا برای انجام هر کاری نرم کرده بود. اولین کام را از او گرفته بودم، او نیز از این بابت سرخ شده بود. تمام شب را با هم صبح کردیم...

به خودم آمدم. دیگر سرخی گونه هایش مرا جذب نمی کرد.آخرین کام تلخ را ازاو گرفتم، آرام خاموشش کردم و او را در جوی آب انداختم.
نظرات 6 + ارسال نظر
علی اشرفی شنبه 13 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 10:02 http://dokkan.blogsky.com

غیر از پایان غافلگیرکننده که البته خواننده از اول هم انتظارش را می‌کشد، چیز خاصی ندارد.

یاد این جوک افتادم:
سوال: اون چیه که وقتی بابات درمی‌آره مامانت جفت می‌کنه؟
جواب: کفش!

خوب یه کم که ادبی بود؟؟؟ هان؟ خوب اگه چاپ شه خودتون دار می زنین...؟

سحر شنبه 13 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 13:39 http://sahar.blogsky.com

می‌بینم که جلسه تاثیر خودش را گذاشته و وبلاگ فعال شده است!

خوب بود.

انتشارات اشک - پارسامقام شنبه 13 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 14:07

با درود به شما نویسنده ی گرامی

انتشارات اشک در بخش ویژه ی داستان های کوتاه خود، اقدام به چاپ کتاب از آثار برجسته ی نویسندگان نموده است. نحوه ی انتخاب داستان ها از طریق بازخوانی و بررسی آثار، توسط هیات تحریریه می باشد. انتشارات اشک در بخش « داستان های کوتاه »، صمیمانه از شما دعوت به عمل می آورد تا با ارسال آثار خود، ما را همراهی نمایید. بدیهی است که داستان های منتخب از آثار شما در این مجموعه به چاپ خواهد رسید.
جهت دریافت اطلاعات بیش تر می توانید:
به نشانی الکترونیکی ما Ashkstory@yahoo.com در این بخش ( داستان های کوتاه ): پیام فرستاده و یا
از طریق تماس با شماره همراه 09127165773 (مژگان پارسامقام؛ مسوول بخش مربوطه ) و یا
شماره تلفن دفتر نشر اشک ( بخش داستان های کوتاه ) 88801274 و صحبت با مسوول آن، آمادگی خود را اعلام نمایید.
توجه ! خواهشمند است در این مورد فقط با خانم پارسامقام صحبت فرمایید چون سایر همکاران در بخش های دیگر مسوولیت دارند و نمی توانند جوابگوی شما باشند.
در صورتی که مایل هستید لطفا با ما تماس بگیرید تا فرم « شناسنامه ی نویسنده و داستان » برای شما ارسال گردد و با تکمیل و ارسال مجدد این فرم به دفتر انتشارات اشک، بخش داستان های کوتاه می توانید به جمع نویسندگان ما بپیوندید و داستانهای ارسالی شما مورد بررسی برای چاپ در مجموعه کتابهای ما قرار گیرد.

با نهایت سپاس
پارسامقام


این چی میگه؟؟؟

سپیده شنبه 13 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 18:37

واسه منم نظر گذاشته

ثانیه ها سه‌شنبه 16 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 00:59

غافلگیر شدم! منم!

منم غافلگیر شدم...

هپلی شنبه 20 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 15:20 http://dastanak.net

منظورت چی بود ؟

هان ؟

یالا منظورتو رک راست بگو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد