داستانک

وبلاگ گروهی داستانک‌نویس‌های ایرانی

داستانک

وبلاگ گروهی داستانک‌نویس‌های ایرانی

عملیات

 

یه بار دیگه نقشه رو مرور کرد 

منتظر فرصت مناسب بود 

دیگه موقع عملی کردنش بود ! 

حرکت کرد و آروم آروم از بین چند تا مانع رد شد 

کسی نبود ٬ بالاخره رسید 

تا دستشو دراز کرد... 

 

-- اون سیب زمینی ها ماله شامه ٬ ناخنک نزن بچه 

عملیات لو رفته بود   

 

 

--------------------------------------- 

هپلی

نظرات 3 + ارسال نظر
مهدی رضائی سه‌شنبه 23 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 14:46 http://www.stop4story.blogfa.com

با سلام اعضای محترم شما را به انجمن داستانی چوک دعوت می کنم. با داستان چاپ نشده ای از علیرضا محمودی ایرانمهر به روز هستیم. منتظر نظر رنجه های شما دوستان هستیم.

سعید سه‌شنبه 23 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 15:47 http://Www.minifictions.blogfa.com

عالی بود پسر عالی.

قابل نداشت

علی اشرفی چهارشنبه 24 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 13:10 http://dokkan.blogsky.com


پیشنهاد: اینجوری تمومش کن:

احساس کرد کسی در تعقیـشه
عملیات لو رفته بود

-- اون سیب زمینی ها ماله شامه ٬ ناخنک نزن بچه

عملیات لو رفته بود باید جمله آخر باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد