یه بار دیگه نقشه رو مرور کرد
منتظر فرصت مناسب بود
دیگه موقع عملی کردنش بود !
حرکت کرد و آروم آروم از بین چند تا مانع رد شد
کسی نبود ٬ بالاخره رسید
تا دستشو دراز کرد...
-- اون سیب زمینی ها ماله شامه ٬ ناخنک نزن بچه
عملیات لو رفته بود
---------------------------------------
با سلام اعضای محترم شما را به انجمن داستانی چوک دعوت می کنم. با داستان چاپ نشده ای از علیرضا محمودی ایرانمهر به روز هستیم. منتظر نظر رنجه های شما دوستان هستیم.
عالی بود پسر عالی.
قابل نداشت
پیشنهاد: اینجوری تمومش کن:
احساس کرد کسی در تعقیـشه
عملیات لو رفته بود
-- اون سیب زمینی ها ماله شامه ٬ ناخنک نزن بچه
عملیات لو رفته بود باید جمله آخر باشه