داستانک

وبلاگ گروهی داستانک‌نویس‌های ایرانی

داستانک

وبلاگ گروهی داستانک‌نویس‌های ایرانی

گـنــج

من ره صد ساله را یک‌شبه طی کردم.
بدون درد و خونریزی، 

بدون لشکرکشی، 

بدون تمرین و ممارست،  

و حتی، 

بدون هیچگونه استعداد خدادادی،  

یک‌شبه،

قیمت چند دیناری من، 

شد چند صد هزار دلار،
وقتی که صاحبم، 

من را پرتاب کرد سمت رئیس جمهور. 

 

 

   

نظرات 3 + ارسال نظر
سهیل جمعه 6 دی‌ماه سال 1387 ساعت 01:37 http://www.canopusoheil.blogspot.com/

کاش می شد دوباره همان کفش های خودم شوی
وقتی تو را شب هنگام در حیاط می گذاشتم و تو اعتراضی نمی کردی
این روزها دمپایی هایمان هم به تو حسادت می ورزند
و می خواهند در کنار تو در میان کمد دیواری شیشه ای جا باز کنند
اما تو آسوده بخواب عزیزم که فردا باید به من بگویی کجا ببرم تو را به گردش

وجدانی یکشنبه 15 دی‌ماه سال 1387 ساعت 06:42 http://www.vojdani.ir

سلام. زیبا بود...

متشکرم.





راستی در وبلاگتان نوشته بودید:


((
در ادامه تصویر دو بازتاب چاپ شده را برایتان گذاشته ام تا در صورت تمایل مشاهده کنید. اگر هم مایلید متن کامل بازتاب دوم بنده را نیز بخوانید، به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.
))


ولی چیزی در ادامه نبود!

mohsenaflak دوشنبه 23 دی‌ماه سال 1387 ساعت 01:02 http://www.mohsenaflak.blogsky.com

سلام
آقا خیلی خوب بود دستت درد نکنه
ما داریم یه کار فرهنگی می کنیم و از شما عزیزان درخواست همکاری داریم لطفا ما رو لینک کنید ممنون میشم

به وبلاگ شما سر زدم. مطالب جالب و خواندنی بود.

ولی گمان نکنم وبلاگ داستانک که یک وبلاگ تخصصی گروهی است به جاهای دیگر لینک کند.

التماس دعا. موفق باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد