داستانک

وبلاگ گروهی داستانک‌نویس‌های ایرانی

داستانک

وبلاگ گروهی داستانک‌نویس‌های ایرانی

سه تفنگدار

تک تیر انداز با تفنگ دوربین دار خود در فاصله نسبتا مناسب سه تفنگدار را نشانه رفته بود. مدتی می گذشت که رفتارشان را تحت نظر گرفته بود. عجیب می نمودند.
اولی: کاریزما و البته مهرش
دومی: غرورش
سومی: عشقش
منتظر اسم رمز بود تا شلیک کند، باید کار را تمام می کرد.
بنگ.. بنگ... بنگ...
سه تفنگدار بالای سرش  بودند.
بی سیم غرق در خون مدام اسم رمز را تکرار می کرد:
تقاطع...تقاطع...تقاطع
نظرات 4 + ارسال نظر
انجمن پارسیان شنبه 21 دی‌ماه سال 1387 ساعت 14:48 http://parsianforum.com/

سلام دوست عزیز
سایت بسیار قشنگ،جذاب وپرمحتوایی دارید.ما نیز فرومی
علمی ، تخصصی و عمومی، با نام انجمن پارسیان را برای تمام ایرانیان عزیز راه اندازی کردیم.
خوشحال می شویم به جمع دوستانه ما بپیوندید .
می توانید از مدیر کل سایت، مدیریت انجمنی را درخواست کنید.
مایه مباهات است دوستان و مدیران لایقی مانند شما در جمع ما باشند.
منتظر حضور سبز شما هستم. موفق باشید.
http://parsianforum.com

علی اشرفی یکشنبه 22 دی‌ماه سال 1387 ساعت 19:04 http://dokkan.blogsky.com



والله من متوجه داستان نشدم. بنابراین نظری ندارم.

ولی اگر هپلی اظهارنظری کرد من از همین الآن اعلام می‌کنم که با نظرش مخالفم.

هپلی دوشنبه 23 دی‌ماه سال 1387 ساعت 10:48 http://dastanak.net

حالا که اینطور شد این داستان رو کلان نفهمیدم

به درد هم نمیخوره

----------------------------

معکوس کن تا نظر علی رو بدونی چیه


----------------------------

ولی خودمونیم ٬ منم نفهمیدم

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 26 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 21:58

من نفهمیییدم:(

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد