* ببین آقای محترم ٬ ما توی این مغازه فقط تولیدات خودمونو میفروشیم .
-- واسه تنوع بد نیستا ٬ جنس های مغازتون جور میشه !
* عزیزم ٬ این با اعتقادات ما جور در نمیاد٬ اون بالا رو سر در مغازه رو نگاه کن ٬ ( وبلاگ گروهی داستانک نویس های ایرانی ) نوشته از تولید به مصرف یعنی ما خودمون تولید میکنیم و بعد در اختیار شما میزاریم
-- ببین اومدی و نسازی !! حداقل بیا این جنس رو بزار تو ویترین و بنویس که مال من نیست از جای دیگه اومده ! بعدش هم تولید کنندگانت هم از این جنس ایده بگیرن
* ای بابا ، عزیز دل برادر ، گفتم ما اعتقاد داریم هرچی اینجا باشه ماله خودمون باشه ، درضمن ، ایده برای تولید کنندگان ما جاش پشت ویترین نیست ، پشت ویترین باید محصولات خودمون باشه .
-- ببین ....
* خودت ببین ....
-- نشد ، گوش کن ...
* الله و اکبر ...
اینجانب علی اشرفی اظهار نظر شخصیام را اینطور اعلام میکنم که به نظر بنده درج داستانک از جای دیگر به شرط ذکر ماخد در این وبلاگ که علاوه بر داستانکنویسی، مقاصد آموزشی هم دارد بلامانع است.
البته لازم است که در این امر افراط صورت نگیرد و قصد سوءاستفاده در کار نباشد، لکن اشکال ندارد.
در ضمن تعمیم نظر شخصی (بدون اطلاع از نظر همه یا اکثریت یا بعضی از دیگران) در حکم محاربه با امام زمان است.
ما منتظر دومیش هستییییییییییییییییییم
1. قبل از بیانیه این داستان قهرمان بلندا و کوچکا از آن اینجانب است و هرگونه برش و دزدی و غیره تکذیب و تقبیح میشود
2.اینجانب ضمن کوبیدن مشت بر دهان استکبار و محکومیت هر گونه گرانفروشی و سرقت ادبی و .... اعلام میدارم با جناب اشرفی موافقم و
3.همان نوشته از جای دیگر (آزادی احمد محمود) - که نویسنده اصلی به عنوان داستانک ننوشته بود و جناب من آنرا بریدم و به عنوان داستانک دادم و نه به اسم خودم هم - بهتر از این بیانیه است .
تکبیر .
4.و همان بالای نوشته است وبلاگ داستانک نه بیانیه . الا این که نویسنده هپلی عزیز اعلام کند که این هم داستانک است که سیل انتقادها روانهاش خواهد شد .
5.در آخر از سربازان گمنام تشکر میکنم .
۱- آفرین
۲- مقاصد آموزشی خوب است و بسیییییار نیکو میزند ٬ آفرین
۳- اول در داستانک بودن آن بحث است ( شاید داستان کوتاه ) ٬ آفرین
۴- برای نام گذاری مکانی یا غیر مکانی و یا .... حتما از اسم اسفاده میشود که همان داستانک است . ولی برای رفع ابهاماتی که ممکن است بعضی از دوستان دچار آن شوند و از پارادوکس ادبی بیرون بیایند جمله مکمل بسیار زیبایی که ناشی از اساسنامه این وبلاگ دارد یا میشود شعار این وبلاگ نیز بحساب آورد در پائین آن نوشته شده است . (مراجعه شود شود به فروش ایده در پشت ویترین )
۵- آفرین
آها!
شما همانی هستید که گفته بودید "---خواننده ها در اینجا باید با داستانک خوب مواجه بشن ! " ؟
چه داستانک برازنده و بیبدیلی!!!!!!!!!!!
اگر شما با همین پشت کاری که در زمینه نقد فوری دارید ٬ سری به آرشیو این وبلاگ میزدید شاید ..........
آقا! چرا وقتی با تئوریهای روایتگری آشنا نیستید، راه را منحرف میکنید؟
داستانک به این نمیگن که کوتاه باشه، باید از نظر محتوایی حداقل گرا باشه
وانگهی؛ شما چهطور رویتان میشود که ادعا کنید اینجا مجال داستانکنویسی است؟ خب بعضی کارها قابل تامل هستند اما مثلا همین پست قبلی "اه خسته شدم داستانکم نمیاد" این داستانک است؟ آیا این قسمت از رمان احمد محمود بهتر از همین پست قبلی نیست؟ بگذارید کسی بیاید و چند سطری از یک اثر خوب را ارائه کند، بلکه اسم احمد محمود را شنیدید و بلکه کمی داستانک نویسی را یاد گرفتید.
ساما! من هم موافقم با هپلی که این بخش از داستان احمدمحمود را نباید میگذاشتی. آخر اینجا را چه به احمد محمود؟ کسی چه میفهمد این تکنیکی را که محمود استفاده کرده است؟
شاید بشود با جناب اشرفی در این که جای مناسبتری میبایست انتخاب میشد، همراه بود. نمیدانم.
عرض به خدمت جناب عالی که من که نباید همه داستانک های اینجا رو نقد کنم یا بگم خوبه و نیست !!!
همه داستانک هایی که در اینجا نوشته میشود هم داستانک نمیدونم
ادعا کردن در مورد اینکه اینجا مجالی برای داستانک نویسی است یا نیست ربطی به این داستانک ها ندارد ٬ عرض کردم شما سری به آرشیو بزنید ( حتما )
من شما هم که انقدر اتیش تندی دارید در برابر حرف های من بهتره قبلش ۲ تا نفس عمیق بکشی ٬ یه لیوان آب خنک میل کنی و پست های منو با دقت بخونی میفهمی که منظور من چیه !
اصلا دوست ندارم یه حرف رو دوبار بزنم ولی شماها آدم رو مجبور میکنید
برای بار سوم عرض میکنم
۱- اساسنامه این وبلاگ « وبلاگ گروهی داستانکنویسهای ایرانی » می باشد
امیدوارم حداقل ۱ شرکت ثبت کرده باشید یا با کارهای ثبتی و ... آشنایی داشته باشید اگر غیر از اساسنامه خود رفتار کنید منجر به جریمه و مالیات های سنگین میشود تنها تفاوت در اینجاست که وبلاگ حقیر و مظلوم ما در دل ما ثبت شده و نویسندگان قبلی و آتی باید با این اساسنامه رو رعایت کنند
۲- بازدیدکنندگان از ویترین وبلاگ داستانک انتظار داستانک های خودمون رو دارند ( من نمیدونم با چه زبونی باید اینو بگم )
جای آشنا شدن با احمد محمود یا هر نویسنده دیگری در وبلاگ گروهی داستانک نیست .
والله ٬ به پیر ٬ به پیغمبر ٬ تروخدا برید کل آرشیو و نظرات رو بخونید بعد قضاوت کنید همچین مشکلی داشتیم قبلا
http://dastanak.blogsky.com/1386/09/12/post-41
همه دوستان هم نظر دادن ٬ بقول علی اشرفی که در نظرات همین لینک بالا گفته بود ٬ « بنابراین یه وقت فریفتهی موافقان نشوید! »
قسمت نظرات رو برای همین آشنایی ها گذاشتن
من خودم یه بار سر یه مساله ای که پیش اومده بود توی بلاگ از عمد یه تکه ای از ماهی سایه کوچولو گذاشتم
http://dastanak.blogsky.com/print/post-135
با دوستی که دیگه اینجا ننوشت ٬ ولی با نظرش در مورد کار خودم موافقم
یه بار هم یادم نمیاد کی بود ولی همین دوستان نویسنده برای معرفی نوسندگان داستانک ! ایده ها و غیره... در نظرات به بحث و گفتگو میپرداختیم
دیگه نمیدونم چی بگم !!!
پیشنهاد میکنم داستانکارو پشت ویترین نذارید که یه مدته اماکن میاد گیر میده مخصوصا اون مانکن لختیارو :دی
نه خسته جناب هپلی گرامی!
ببخشید اگر جسارتی به میان آمد. آتش تند کلام من نه برافروخته از عصبانیت باشه، که من همیشه نقد رو تند و تیز میدونم. باور دارم که به هنگام نقد، مناسب نیست تا همهش به تعریف و تمجید پرداخته بشه و یا با پوزش و خجالت بسیار، نقد محترمانه و منصفانه و غیره..انه ای داشت. باور دارم نقد باید تند و تیز تمام اشکالات رو زیر سوال ببره تا شاید بتونه کمکی به اثر بکنه.
این از این
اما
این که شما پایبند به اساسنامهتان هستید بسیار برای من محترم و از دید من مناسب است. خوب است با رعایت چارچوبهای کلی، به ادامهی مسیر اندیشید و پرداخت. خوب است.
من [متاسفانه یا خوشبختانهاش با شما] مجال بسیار برای زیر و رو کردن آرشیو پُر شما را ندارم. چه آنکه دوست ندارم نگاه سرسری به آن داشته باشم. میپندارم که اگر مجال برای بررسی مفصل و درست مثلا آرشیو شما نباشد، بهتر است نگاهی نیاندازم تا اینکه عجولانه چند سطر از این و چند خط از دیگری بخوانم و بعد نظر بدهم. من [باز هم متاسفانه یا خوشبختانهاش با شما] تنها به همین صفحهی اول سر میزنم. از این دریچهی دید میبینم که اینجا نام داستانک را برای خود برگزیده. خب صداقتا که برای من جذاب است. دوست دارم قدری تامل کنم کنار کسانی که به داستانک میپردازند. اما نمیتوانم قبول کنم که اساسنامهای بیان کند داستان از دیگران به هیچوجه ارائه نشود، اما نقل خاطرات و شرح حال و اینکه "اه خسته شدم داستانکم نمیاد" ایرادی ندارد. اساسنامهتان را کامل آگاه نیستم اما مناسب است تا طبق مرامی که از عنوان و شرح عنوان این خانهی بزرگ برمیآید، مخاطب در اینجا، حداقل تنها با داستانک مواجه شود. اگر قرار است شرح حال و اینکه "من داستانکم نمیاد" بیان شود، به نیست که گوشهای از اثر دیگران آورده شود؟
وانگهی؛ اساسنامههای سراسر دنیا همیشه ثابت نیستند که ، بارها و بارها دچار اصلاح و یا دیگرگونی میشوند. شاید بشود مادهای به آن اضافه نمود تا بعضا بخشی از اثر بزرگان دنیای روایت را آورد و روی آن بحث کرد. شاید هم این نظر من اینجا جایی نداشته باشد. قبول. نمیگویم که حرف من [اضافه کردن چنین مادهای] درست است. اما بگذارید من ِ مخاطب همیشه با داستانک مواجه شوم و بگویم به گمان خودم، مثلا این یکی ضعیف است و دیگری قوی.
سپاس برای مهیا ساختن این مجال گفتوگو
شاد زی
نقد چه تند و تیز و چه آرام بحرحال نقد است و جای تامل دارد .
اگر شما نمیتوانید قبول کنید که اساس نامه ای بیان کند داستان به هیچ وجه از دیگران ارائه نشود !!!!! در این مورد من تقصیر ندارم ٬ تصمیم با اکثریت نویسندگان این وبلاگ بوده و برای تغییر باز هم تصمیم اکثریت شرط است
وظیفه من یاد آوری تصمیمات گذشته بود .
اگر شما در این وبلاگ بخواهید طبق بارم بندی ( اساسنامه ای که فعلا موجود است ) نمره بدهید به " من داستانکم نمیاد " حتما نمره صفر میدهید ولی طبق همان بارم بندی به داستان " آزادی" اصلا به هیچ هنوان صفر هم تعلق نمیگیرد چون خلاف اساسنامه است.
توصیه
برای نظر در مورد " من داستانکم نمیاد " بهتر است در همان پست نقد کنید تا اگر مشکل و ایرادی داردنویسنده آن متوجه شود و پاسخ گوی ان باشد و نظرات دیگران هم جویا شوید .
در پایان هم فرمودید که اساسنامه های دنیا ثابت نیستند ٬ ۱۰۰٪ حق با شماست و بارها و بارها باید تعویض یا اصلاح شود ولی اول اصلاح میکنند بعد اجرا
نه اینکه اول
اجرا و بعد نقد تند و تیز بدون دانش و آگاهی از مفاد اساسنامه و جبهه گیری یکطرفه و اهمیت ندادن به نظرات اکثریت نویسندگان اینجا
اگر اصرار برای تعویض رویه یا اساسنامه اینجا دارید بهتر است به مدیریت پیشنهاد دهید ٬ مدیریت هم بنا به صلاح دید خودشان یا با دعوت از نویسندگان یا بدون دعوت و تصمیم یکجانبه ٬ اعلام میکند که
چه کنیم !!
---------------------------------------
در انتها از حضور و نقد شما کمال تشکر را دارم و حضور پررنگ تر شما را خواستارم
سلام
بـزرگتـریـــن و جــامـع تـریــن فـروشــگاه ایـنتــرنتــی ایــران
بـا بـیش از 1000 عنـوان از محصـولات بـرتـر و مختـلف
همراه با گارانتی تعویض و ارائه بهترین کیفیت
از فروشگاه اینترنتی ما دیدن فرمائید
http://www.Reyshop.ir
http://www.Reyshop.com
سلام
جناب اسیر بد جوری اسیر وبلاگ گروهی داستانک شدی. اینجا خدمتون عرض کنم که مطلب ((هان آهان ))داستانک نیست یه جور اعتراض به کسایی که میان داستانکای دیگران رو میزارن رو وب یا سایت خودشون و از اونجایی که شما وقت خوندن تمام مطالب وبلاگ رو ندارید طبیعی که متوجه نشده باشید http://dastanak.blogsky.com/1387/10/23/post-286/ اینم لینک خدمتتون .
امیدوارم که بنده رو به خاطر داستانک نانویسی ببخشید این حقیر تازه کاری بیش نیستم و اگر به جای کوبیدن مطالب راهکاری دارید خوشحال میشیم بشنویم .
تمام
1- من اصلا کاری به اساسنامهی شما ندارم. تصمیمات شما هم برای من ِ خواننده اهمیت نداره. قصد بیاحترامی ندارم. منظورم اینه که من ِ خواننده بیتوجه به اساسنامه، برای اینکه جذب بشم، ابتدا میخوام با داستانک خوب مواجه بشم. پس اصلا کاری به اساسنامه ندارم چه رسد به این که پیرامونش نظر بدهم و ماده و تبصرهای از آن را موافق یا مخالف باشم. نیز مگر من از تصمیمات گذشته آگاه بودم که آنها را به من که یاد من میآورید؟
2- اگر قرار باشه به داستانکها بخوام نمره بدم، به "من داستانکم نمیاد" اصلا نمره نمیدم. چون طبق گفتهی نویسندهی بزرگوارش "جناب ناصر" اصلا داستانک نیست. چه آنکه اگر ایشان این را هم نمیگفت، باز نکتهای عیان بود. ضمنا "من داستانکم نمیاد" نیازی به نقد نداره، اصلا داستانک نیست که بخوام مشکل و ایرادی ازش بگیرم. باز هم میگویم؛ به اقرار نویسندهی محترمش، اعتراضی بیش نیست.
3- من اصلا از مفاد اساسنامهی شما آگاه نیستم، چه برسه به اینکه بخوام بگم اصلاح کنید یا نکنید. ببینید! یکبار دیگه واضح میگم. من یک مخاطب هستم. نقد تند و تیزی هم دارم. از کارهای خوب هم خوشم میاد. من به هر کاری نقد وارد میکنم. هر چه هم بهونه بیشتر به دستم بدن، بیشتر پیشروی میکنم. من میخوام کار خوب بخونم. من حتی شاید در اولین نگاه به اسم نویسندهها هم نگاه نکنم. اما اگه خوب بود اسمشون به خاطرم میمونه و اگه بد بود اسمشون رو اصلا شاید نخوندم. کاری هم ندارم که اینجا اساس و مرامی داره یا نه. من میخوام با اثر خوب مواجه بشم. کار ندارم که چیزی اصلاح بشه، اجرا نشه، نقد بشه یا نشه. باز هم ضمنا من وقتی نقد میکنم کاری با اساسنامه ندارم و نیازی نیست داشته باشم، من میخوام به سطرهایی که اینجا به عنوان داستانک معرفی میشن نقد کنم. ملاک چیز دیگری است نه اساسنامه. وانگهی؛ من چند نقد توی این وبلاگ نوشتم، هر کسی پاسخ داده باز هم ادامه دادم تا مجال گفتگو رو رها نکرده باشم. "اهمیت ندادن به نظر اکثریت نویسندگان اینجا" رو از کجا درآوردید؟ جبههگیری یکطرفه یعنی چی؟ نکنه همیشه باید گروهی نقد کرد؟ اینطوری که نمیشه، من آخه هر گروهی رو که توش باشم هم نقد میکنم.
در پایان یکبار دیگه هم میگم من هیچکاری به اساسنامهی شما و عهد سابقتون ندارم. فقط خواهشا اگر من ِ مخاطب رو به اسم داستانک اینجا میآرید، داستانک بهم نشون بدید. چه ضعیف چه قوی. فرق نداره. داستانک باشه. من ِ مخاطب دوست ندارم شرح حال و اعتراض و طعنه و کنایه رو به اسم داستانک بخونم و هی که جلو برم ببینم هیچ خبری از داستانک نیست. من ِ مخاطب اصلا شوقزده میشم وقتی بخشی از کار محمود رو میخونم.
خب در این زمینه خیلی حرف زدیم. واضح نظرم رو گفتم. دیگه پیرامون این زمینه مناسب نیست حرف بزنم که گزاف است و لا غیر. اگر مجالی ماند پیرامون داستانکها.
پیشنهاد میکنم هپلی گرامی مجموعهی سه جلدی "طلا در مس" اثر دکتر رضا براهنی رو حتما مطالع کنید. هم قسمت شعر رو و هم قسمت داستان رو. اون مجموعه پر است از تئوریهای داستاننویسی و غیره. بسیار آموزنده است. نیز اونجا میتونید مشاهده کنید که دکتر براهنی چگونه دربارهی کارهای دولتآبادی و سهراب و دیگران حرف میزنه. چگونه بعض آثار سعدی رو از دایرهی شعر خارج میدونه. چطور جواب به آتشی میده. امیدوارم متوجه بشید که نقد تند و آرام نداره، نقد باید با تندی تمام، همهی کژیهای یک اثر رو عیان کنه. و این خود بزرگترین کمک به اثر هست. به نویسنده.
خسته شدم
شاد زی!
به جناب "ناصر" گرامی
مدتها پیش دوست عزیزم "ساما" به من گفت که بعضی کارهاش رو اینجا مینویسه. و اینجا رو به من معرفی کرد. گفت گروهی داستانک مینویسن. منم سر میزنم.
من اسیر اینجا نشدم، اما نمیدونم چرا هیچوقت دلم نمیاد مجالی رو که برای گفتگو مهیا میشه رها کنم.
بله من هم میدونستم داستانک نیست اون "هان آهان". و سپاس بیکران برای این گفتهی خودتان. سپاس
صداقتا باید بگم که من در اندازهای نیستم که بخوام به شما بگم چی بنویسید و چی ننویسید. شما آزادید و من هم سرگردانی بیش نیستم. من آن اعتراضنوشتهی شما را شاهدی گرفتم برای آنکه اینجا همیشه داستانک نوشته نمی شود و به جناب هپلی نشان دادم. همین و بس. شما مختارید به هر چه نوشتن.
شاد و موفق باشید
سلام
کانون ادبیات داستانی با "آخرین اخبار دومین جشنواره ملی داستاهای ایرانی" به روز
است.منتظر حضور
kashki hame tovlid be masrafha injori bashe
لطفا در اطلاع رسانی کمک نمایید.
فقط تا پایان اسفند فرصت دارید داستانک ارسال نمایید
سلام
وبلاگ بسیار جالبی دارید
با داستان های زیبا
اگر دوست داشتید سری هم به داستانواره ی من بزنید
متشکرم
با سلام
وبلاگ شما خیلی جالب بود
دوست داشتید تو گروه ما عضو شوید و در قرعه کشی ما شرکت کنید
http://www.Reyshop.ir
http://www.Reyshop.com
http://www.reyshop.com/group.htm
با تشکر